جدول جو
جدول جو

معنی فاضل آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

فاضل آمدن
(دَ هََ سِ رِ تَ)
افزون شدن. برتری یافتن. رجوع به فاضل و فضل شود
لغت نامه دهخدا
فاضل آمدن
افزون شدن، برتری یافتن افزون شدن، برتری یافتن
تصویری از فاضل آمدن
تصویر فاضل آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
فاضل آمدن
((~. مَ دَ))
افزون شدن، برتری یافتن
تصویری از فاضل آمدن
تصویر فاضل آمدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فایق آمدن
تصویر فایق آمدن
چیره شدن، برتری یافتن، فایق شدن
فرهنگ فارسی عمید
(دَرْ دَ)
چیره شدن. برتری یافتن. رجوع به فائق و فائق شدن شود
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ)
گراییدن. رغبت کردن. راغب شدن، خمیدن. خمیده شدن. کج شدن. انحناء یافتن:
تن را به هرچه دادی، انجام کارت آن است
دیوار افتد آخر سویی که مایل آمد.
شیخ العارفین (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه که در 28 هزارگزی جنوب باختری رشخوار واقع است. در جلگه ای معتدل و دارای 243 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت، گله داری، کرباس بافی و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ هََ شُ دَ)
برتری یافتن. رجوع به فاضل شود، دانشمند شدن:
گرچه در گیتی نیابی هیچ فضل
مرد از او فاضل شده ست و زودیاب.
ناصرخسرو.
رجوع به فضل و فاضل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فائق آمدن
تصویر فائق آمدن
چیره گشتن برتری یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایق آمدن
تصویر فایق آمدن
چیره گشتن برتری یافتن چیره شدن برتری یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
کج شدن خمیده شدن، خواستار شدن میل کردن رغبت کردن، کج شدن خمیده شدن: تن را بهر چه دادی انجام کارت آنست دیوار افتد آخر سویی که مایل آمد. (شیخ العارفین ظنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایل آمدن
تصویر نایل آمدن
نایل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
گوشت نو آوردن، به هوش آمدن چاق شدن فربه گشتن، یا به حال آمدن، بهوش آمدن هوش خود را باز یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حال آمدن
تصویر حال آمدن
((مَ دَ))
بهبود یافتن، چاق شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فائق آمدن
تصویر فائق آمدن
پیروز شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
چاق شدن، فربه شدن
متضاد: لاغر شدن، به شدن، بهبود یافتن، سرحال آمدن، هوش آمدن، از حالت اغمابیرون آمدن، نیرو گرفتن، انرژی یافتن، بانشاطشدن
متضاد: مدهوش شدن، از هوش رفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد